پیام ماندگار واقعه کربلا، ارجحیت ارزشهای انسانی فرامادی و توحیدی است - دانشکده علوم اجتماعی social
دکتر نوربخش: پیامبر (ص)، علیه قبیلهگرایی ایستاد/ پیام ماندگار واقعه کربلا، ارجحیت ارزشهای انسانی فرامادی و توحیدی است
روابط عمومی دانشکده علوم اجتماعی: دومین نشست از «سلسله نشستهای علوم اجتماعی و ایران معاصر» با ادامه موضوع «علوم اجتماعی و نهضت حسینی» یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست، دکتر یونس نوربخش، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، به ارائه سخنرانی با موضوع «جامعهشناسی جامعه اسلامی در عصر خلافت اموی» پرداخت. آنچه در ادامه میآید، گزارش این سخنرانی است که یاسمن سجادی، دانشجوی رشته علوم ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی، تنظیم کرده است.
در آغاز این سخنرانی، دکتر نوربخش گفت: قیام عاشورا، واقعه مهمی است که آثار متعددی درباره آن نوشته شده است. حتی ادیان و ملل دیگر، در پژوهشهای گوناگون و به زبانهای مختلف به واقعه عاشورا پرداختهاند که بسیاری از آنها ترجمه شدهاند. همه اینها بیانگر اهمیت این موضوع به خصوص برای جامعه اسلامی ما است. آنچه امروز موضوع بحث من است، تغییرات فرهنگی و اجتماعی است که در مدت نیمقرن از عصر نبوی تا قیام عاشورا اتفاق افتاده است. اتفاقاتی که باعث شد از دل یک جامعه نبوی، جامعهای رو به اضمحلال بیرون آید که واقعه کربلا را رقم زد.
وی افزود: نظریات گوناگونی درباره تغییرات فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است. باید توجه داشت که تغییرات فرهنگی، تدریجی و کندتر از تغییرات اجتماعی صورت میگیرد. اما جالب است که تغییرات فرهنگی در عصر نبوی تا اموی، سریع رخ دادهاند و این مسئله نتایج ناگواری را به دنبال داشته است. اینکه چرا جامعه مراقبتهای لازم را نداشت و این بیتوجهی چه اتفاقاتی رقم زد، باید تحلیل شود. بنابراین، آسیبشناسی انحرافات اجتماعی و تغییرات ارزشی در جوامع ارزشی و دینی اهمیت پیدا میکند.
نوربخش ادامه داد: من سه عصر را تقسیمبندی کردهام که درباره آنها توضیحاتی میدهم. برای این تقسیمبندی از آنچه اسلامشناسان و متفکران اجتماعی گفتهاند هم استفاده کردهام. 1. عصر نبوی: دورهای است که پیامبر اسلام (ص) در مدینهالنبی، جامعهای دینی را با کمک انصار و مهاجرین بنیان گذاشت. این جامعه ویژگیهایی داشت که بدون آگاهی از آنها، شناخت دورههای پس از آن در تاریخ اسلام ناممکن میشود. دوره بعد، عصر خلفای اسلامی یا خلفای راشدین است که حدود ۳۰ سال به درازا کشید. در این دوره، هنوز هم عناصری از عصر نبوی باقی مانده بود. در نهایت هم عصر اموی است که در آن دوره، تحول و دگردیسی عمیقی در جامعه و حاکمیت اتفاق میافتد.
دکتر نوربخش افزود: مدینهالنبی که توسط پیامبر بنیان گذاشته شد، هیچ بدیلی نداشته و دارای ویژگیهای منحصر به فرد بود. در رأس آن پیامبری بود که وحی بر او نازل میشد و آنچه پیامبر (ص) میگفت، محور حق، راستی و مسیر درست بود که مسلمانان از آن پیروی میکردند. جامعه قبیلهای آن روزگار در آغاز رسالت نبوی، بر سنتهای فرهنگی-اجتماعی مشخص قبیلهگرایانه استوار شده بود. در آن جامعه قبیلهای، سنتهای نادرست زیادی رواج داشت و پیامبر اکرم (ص) در مسیر تبدیل آن به جامعهای بر پایه تقوا و شایستگی کوشش کرد. در همین مسیر شاهد آن هستیم که پیامبر اسلام (ص)، بلال حبشی را در جایگاه اذانگو قرار میدهد، در مسجد از قرار گرفتن فقیر و غنی در یک صف سخن میگفت، ثروتمندان را برای کمک به فقرا تشویق میکرد و برای گسترش عدالت تلاش میکرد. تلاش برای تغییر جامعه مشرکان به جامعه موحدان، جامعه قبیلهای به جامعه عدل و ارزشها و حتی جامعه جاهل و بیسواد به جامعه آگاه و اندیشمند، از گامهای بزرگ و مؤثر حضرت محمد (ص) بود.
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران بیان کرد: پس از رحلت پیامبر (ص)، عصر خلفای راشدین آغاز شد. آنها با تمام تفاوتهایشان، جامعهای بیآلایش و ساده با برخی از ویژگیهای جامعه عصر نبوی را اداره میکردند. در آن دوره هنوز هم خبری از قصرهای باشکوه نبود و کسانی که در رأس حکومت بودند، زندگی سادهای داشتند. خلفا بین مردم بوده و اهالی آن جامعه بدون محدودیت میتوانستند از آنها انتقاد کنند و با آنها گفتوگو داشته باشند. اگرچه کمی در دوره خلافت سوم شرایط تغییر کرد، در زمان خلافت چهارم (عصر علوی) به شیوه عصر نبوی و اوایل عصر خلفای راشدین بازگشتند.
زر، زور و تزویر، ریشههای مسلک امویان بود
دکتر نوربخش افزود: دوره امویان بر تاریخ اسلام تاثیرات گستردهای گذاشت. آن دوره، نه خلافت بود و نه امامت. بلکه نوعی حکومت موروثی بود. بازگشت آنها به عصر جاهلیت بود و قبیلهگرایی را احیا کردند. این دوره مبتنی بر خشونت و زور بود، بزرگترین جنایتها مانند واقعه عاشورا در این دوره اتفاق افتاد. در زمان معاویه، جبرگرایی پذیرفته شد. بنابراین هر نوع نافرمانی در برابر حاکمان، گناه کبیره و نامشروع شناخته شد و قتل و خشونت رایج گشت. پس میتوان گفت در طول نیمقرن، تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گسترده و عمیقی رخ داد، بهگونهای که از اسلام چیزی در جامعه باقی نمانده بود. دکتر شریعتی در یکی از آثارشان از سه عنصر زر، زور و تزویر سخن گفتهاند؛ سه عنصری که بسیار مورد استفادهی امویان قرار گرفته است. زر، ثروت باد آوردهای است که در خزانه حکومت آمده و بهجای آنکه در جهت خیر عمومی استفاده شود، بدون حساب و کتاب برای کسب وفاداری در دست حاکم قرار گرفته بود. زور که در تمامیتخواهی و جلوگیری از هرگونه مخالفت توسط آنها دیده میشد. تزویر هم مربوط به مسلمانان سستی بود که تحولخواه نبوده و دغدغه حفظ خودشان را داشتند. آنها صرفاً تا زمانی که منافعشان به خطر نمیافتاد از حق میگفتند. ترس از ویژگیهای جامعه استبدادی است که در آن دوره توسط امویان از ایجاد رعب، ترس، خوف و وحشت استفاده میشد.
نوربخش یادآور شد: برای قیام امام حسین (ع) دلایل متعددی چون امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح جامعه، ایجاد حکومت و... ذکر شده است. هر کدام از اینها میتوانند بخشی از واقعه را تبیین کنند، اما همه اینها ناظر به عصر امام حسین (ع) است. آنچه از نگاه من مهم است، پیام جاودانه قیام عاشورا است که به عصر امام حسین (ع) محدود نماند. این پیام، توجه دادن بشریت به ارزشهای والای انسانی و توحیدی است که شایسته است انسانها جانشان را هم برای آن از دست بدهند. به عبارت دیگر، ارزشهای فرامادی مهمترند و واقعه کربلا نشان میدهد که هیچ جامعهای نباید به امور مادی محدود شود.
لازم به یادآوری است در این نشست، علاوه بر دکتر یونس نوربخش؛ حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد دادسرشت، حجتاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و دکتر جبار رحمانی نیز به ارائه سخنرانی پرداختند.