دکتر جبار رحمانی: وجه انتقادی سبک مداحی اعتراضی دهۀ 1370 رنگ باخته و صرفاً فرم آن حفظ شده است.
روابط عمومی دانشکده علوم اجتماعی: دومین نشست از «سلسله نشست‌های علوم اجتماعی و ایران معاصر» با ادامه‌ی موضوع «علوم اجتماعی و نهضت حسینی» یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست دکتر جبار رحمانی، عضو هیأت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی به موضوع «تحول در گفتمان مداحی؛ از موقعیت کیهان‌شناختی تا روابط اندرونی» پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید، گزارش این سخنرانی است که یاسمن سجادی، دانشجوی کارشناسی علوم ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی، تنظیم کرده است.
در آغاز این سخنرانی، دکتر جبار رحمانی گفت: ما در ایران با چیزی با عنوان تغییر سنت‌های عزاداری مواجهیم. این تغییر، هم توسط گفتمان نخبگانی سنتی دینی ذیل آسیب‌شناسی مطالعه شده است و هم توسط گفتمان روشنفکری؛ یا با عنوان انحراف یا با عنوان خرافه. در نهایت هم این باور وجود داشته است که هر  تغییری در برگزاری آیین‌های عزاداری رخ می‌دهد، اگر هم‌سو با رویکرد نهادهای دینی نباشد، مشروعیت ندارد و تغییرات نامعتبری است. ما به توصیفی نیاز داریم که لایه‌های مختلف این پدیده را در دوره‌های مختلف تحلیل کند. ما باید دو وجه را در دستورکار خود قرار دهیم. زمانی که تغییرات شروع می‌‌شوند و با ابداع سنت جدید مواجه می‌شویم و سپس اینکه برای آن ابداع، چه سرنوشتی رقم خورده است.


دکتر رحمانی افزود: در دهه‌ 1370 سبک پرشوری از عزاداری رواج داشت که اوج آن در سید جواد ذاکر دیده شد. این شیوه از عزاداری، ویژگی‌های خاصی داشت. مهم‌تر از همه، اهمیت یافتن درونیات و نیت قلبی فرد بود. در واقع قواعد بیرونی تعیین‌کننده‌ عمل فرد نبودند و هر آن‌چه در درون فرد رخ می‌داد، بروز بیرونی می‌یافت و نظم از پیش تعیین‌شده‌ای برای فرم بدن و کنش‌ها وجود نداشت. این نوع عزاداری‌ها نشان‌دهنده‌ وجه اعتراضی نسبت به جامعه‌ بود که به نظر می‌رسید از نظر ارزشی و اخلاقی رو به اضمحلال است. آن‌ها آیین را به مثابه‌ یک شیوه‌ تفکر و عملکرد برای نقد اجتماعی‌ و اخلاقی می‌دانستند. آن‌ها با زبان بدن از منحرف شدن جامعه سخن می‌گفتند. در این‌جا ما با مجموعه‌ای از هنجارشکنی‌ها در فضای مناسک و الگوهای بیان روبرو می‌شویم. ما با این عزاداری‌ها می‌توانیم دهه‌ ۷۰ را مورد بازاندیشی قرار دهیم. در دهه‌ ۷۰، برنامه‌های توسعه‌ وسیعی در حال اجرا بود و اکثر نخبگان نیز با آن همراهی کردند. اما آن‌چه از آن متجلی شد، مجموعه‌ نابرابری‌ها و تغییرات ارزشی بود. منظور از نابرابری‌ها، تبعیض و منظور از تغییرات ارزشی، فردگرایی است. در واقع، جامعه به سمت سست شدن امر اجتماعی حرکت می‌کرد.


دکتر رحمانی بیان کرد: در دهه‌ 1390 مشخص شد وضعیتی که امروز مورد انتقاد قرار می‌گیرد، در دهه‌ ۷۰ ریشه دارد. ما در مطالعات و تحلیل‌ها از آیین‌های آن دوره غافل شده‌ایم. ما در آن دوره می‌بینیم انسان‌هایی (نه از نخبگان و نه از منتفعان) که نوعی خلوص سنتی و شهود درونی آیینی را حفظ کرده بودند، جامعه را به واسطه‌ آن شهود درک می‌کردند. آن‌ها نوعی سرخوردگی و اعتراض درون‌گرایانه را آغاز کردند. دین‌داری وجدآمیز دهه‌ ۷۰، محصول این طیف از رفتار بود. طرد جامعه‌ نابرابر و اعتراض به موقعیت‌ ارزشی نامطلوب، از اصول این گروه بود. این افراد بیرون از دستگاه رسمی و نهادی دین بودند و اتهامات زیادی به آن‌ها وارد می‌شد، در واقع نوعی نخبگی آیینی در آن‌ها وجود داشت. آن‌ها فروپاشی و افول جامعه را متوجه شده و به موقعیت‌های شبه فرقه‌ای روی آورده بودند. این سبک جدید در نسل جدید پذیرفته شد، اما پیشگام اصلی آن (سید جواد ذاکر) با مرگ زودهنگام خود، طرفداران را دچار سردرگمی کرد. از سوی دیگر، این سبک از حاشیه به بطن حکومت رسید، بازسازی و بازخوانی شد. این سبک قابلیت بسیج کردن، نفوذ در بدنه نسل جدید و به‌روز بودن را داشت. بنابراین کم‌کم با گفتمان غالب همراه شد و قابلیت انتقادی‌اش را از دست داد. این سبک، سبکی است که در مداحان نسل جدید، چه در فرم و چه در محتوا وجود دارد. از جمله در سبک رضا هلالی، محسن عراقی و این دست از مداحان. پس وجه انتقادی اولیه‌ این سبک در قبال جامعه از بین رفت و گاه تبدیل به ابزاری اعتراضی به گروه (جناح) مقابل خود شد. آن فرم ناهنجار، به‌هنجار شد. سنت‌های آیینی می‌توانند دلالت‌های مختلفی حتی در فرم مشترک داشته باشند. آن سبک دهه‌ 1370از یک وجه کیهان‌شناختی و منطق اعتراضی، به امری اندرونی شده تبدیل است. کافی است برای مثال شیوه‌ سید جواد ذاکر در کار «به ما می‌گن دیوونه» را با کار «سلانه سلانه» محسن عراقی یا ویدئو «دهه هشتادیا» مقایسه کنیم. باید بدانیم که این‌ها یکی نیستند و یک دلالت ندارند، بلکه در زمان‌های مختلف و با کنشگران مختلف، متفاوت شده‌اند. به عبارتی یک فرم آیینی، سرنوشت‌اش به سمت دیگری کشانده شده است. در نهایت باید بگویم که می‌توان خوانشی انتقادی از این عقلانیت آیینی داشت که به فهم گروه‌های اجتماعی مختلف هم کمک می‌کند.


در این نشست، علاوه بر دکتر جبار رحمانی؛ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد دادسرشت، دکتر یونس نوربخش و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا نیز به ارائه سخنرانی پرداختند.